«الهیات تفسیری» مصلحت بینی نیست
محمد مجتهد شبستری
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چکار/ کار ملک است آنکه تدبیر و تأمل بایدش (حافظ)
الهیات تفسیری، تعالی و رهایی است و نه مصلحت بینی. در سالهای اخیر این ادعا را از سوی اندیشه وران گوناگون فراوان میشنویم که دعوی مسلمانی و سخن گفتن از خدا و دین به شیوهای غیر از شیوههای مألوف عالمان دین اسلام، بر تفکری نامنسجم استوار است و کوششی غیر از مصلحت بینی و چاره جویی برای بقاء هویت اسلامی در جهان مدرن و یا باز کردن راه دموکراسی و حقوق بشر و مانند اینها نیست. این ادعا خطاست.
در اینجا به اختصار تصریح میکنم که الهیات تفسیری (الهیات مسلمان بودن و مسلمان زیستن) که صاحب این قلم آن را دنبال میکند نه بر تفکری نامنسجم استوار است و نه مصلحت بینی برای بقاء هویت اسلامی و یا تدبیری برای رفع موانع حکومت دموکراتیک و حقوق بشر است.
این الهیات از نیاز انسان به تعالی و رهایی در طول تاریخ نشأه میگیرد. همان نیاز که روانشناسی دین در عصر حاضر به ویژه روانشناسی اومانیستی با بیانهای مختلف آن را تایید میکند.
این الهیات چون سراسر تفسیر است و مدعی رسیدن به «حقیقت مطلق» نیست در تلۀ عدم انسجام نمیافتد. البته رواج این الهیات که با چگونه زیستن فردی و اجتماعی انسان سروکار دارد موانع معرفتی مسلمان زیستن در جهان مدرن را کنار میزند و نیز به پیدایی زمینههای اجتماعی حکومت دموکراتیک و حقوق بشر کمک فراوان میرساند. ممکن شدن بقاء مسلمانی در جهان مدرن و مطالبۀ حکومت دموکراتیک و حقوق بشر از لوازم زیستن با الهیات تفسیری است و نه از علل موجدۀ آن. آن کس که با این الهیات میزید زیستن اصیل خود را در مذبح حکومتهای اقتدار گرا قربانی نمیکند و تسلیم آنها نمی شود و همیشه منتقد آنها است. چنانکه این انسان جهان مدرن را زندان مسلمان زیستن نمییابد. او در بطن و متن همین جهان مدرن چون موج همیشه سر بر میآورد، هر روز از نو عالمی دارد و هر روز از نو آدمی است.
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست / عالمی از نو بباید ساخت و از نو آدمی (حافظ).