خداوند کتاب نازل کرده است*

۱٫ در مقالۀ پیشین گفتم این مدعای مشهور که خداوند دین نازل کرده است مبنای قرآنی ندارد. در این مقال می‌خواهم دربارۀ مدعای مشهور دیگر یعنی انزال کتاب از سوی خدا سخن بگویم. این مدعا بدون تردید مبنای قرآنی دارد. در بیش از ۲۵ آیۀ قرآن تعبیر «انزال کتاب» و یا «تنزیل کتاب» از سوی خدا به کار رفته است. از همۀ این آیات به‌صراحت فهمیده می‌شود که خداوند کتاب نازل کرده است.
۲٫ اما در این باب سه پرسش بسیار مهم وجود دارد: الف) معنای «کتاب» در قرآن چیست؟ ب) معنای «نزول کتاب» در قرآن چیست؟ ج) کتاب به چه کسی نازل شده است؟
۳٫ چون مدعای قرآن انزال کتاب است و نه انزال دین، مسئلۀ مهم الهیاتی ما پرداختن به موضوع انزال و تنزیل کتاب از سوی خدا و موضوعات و مسائل مهم مربوط به آن است، نه پرداختن به موضوع دین. پرسش اصلی در این باب «قرآن چیست؟» هست و نه «دین چیست؟». بحث‌ها را از متن مقدس مسلمانان باید شروع کرد، نه از دین مسلمانان. شروع از متنْ شروع با هرمنوتیک است، کاری که صاحب این قلم از بیست سال پیش آن را دنبال می‌کند.
معتقدم قرار دادن دین در محور بحث‌های الهیاتی نواندیشانه به جای آغاز کردن از متن، یعنی پرسشِ «قرآن چیست؟»، در دهه‌های گذشته موجب خلط مبحث‌های متعدد و سرگردانی‌های فکری فراوان شده است. خطاهای گذشته را باید تصحیح کرد.
معنای کتاب در قرآن
بنا بر احصاء محمد فؤاد عبدالباقی در المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم واژۀ «کتاب» تقریباً ۲۶۵ بار در قرآن تکرار شده است. این واژه در معناهای کاملاً متفاوت به کار رفته است که راغب اصفهانی پاره‌ای از آن‌ها را در المفردات فی غریب القرآن ذیل مادۀ «کتب» برشمرده است. اما کسی که معناهای کتاب در قرآن را با دقتْ استقصا و آن‌ها را تقسیم‌بندی کرده محمدحسین طباطبائی، صاحب تفسیر المیزان، است وی در ذیل تفسیر آیات ۸۴ تا ۹۰ از سورۀ انعام تحت عنوان سخنی دربارۀ «معنای کتاب در قرآن» مطالبی آورده که خلاصۀ آن چنین است:
«آنچه امروز از واژۀ “کتاب” در ذهن ما متبادر می‌شود صحیفه‌هایی است که در آن‌ها مطالبی نوشته شده است. اما واژۀ “کتاب” می‌تواند معناهای دیگر داشته باشد. مثلاً هر آنچه ظرف ضبط یک سلسله حقایق و معانی باشد “کتاب” نامیده شود بدون آن که خطوط، الفاظ، و کلمات در آن باشد» (این تقریر مربوط به آن سمانتیک مورد نظر طباطبائی است که وی در سراسر تفسیر المیزان از آن پیروی می‌کند و در مقدمۀ آن تفسیر آن را توضیح داده است).
معنای «کتاب» در قرآن در مواردی با آنچه به ذهن ما متبادر می‌شود کاملاً متفاوت است. بخشی از مواردی که در آن‌ها واژۀ کتاب برای غیر از ملفوظات و مخطوطات به کار رفته به سه دسته تقسیم می‌شود: ۱) کتاب‌هایی که بر پیامبران نازل شده است (از باب نمونه، بقره: ۲۱۳)؛ ۲) کتاب‌هایی که اعمال فرد فرد بندگان، از حسنات و سیئات، در آن‌ها ضبط می‌شود، کتاب‌هایی که اعمال امت‌ها در آن‌ها ضبط می‌شود، کتابی که اعمال همۀ انسان‌ها در آن ضبط می‌شود (از باب نمونه، اسراء: ۱۰؛ جاثیه: ۲۸-۲۹)؛ ۳) کتاب‌هایی که تفصیلات نظام هستی و حوادث را ضبط می‌کند (از باب نمونه، یونس: ۶۱؛ آل عمران: ۱۴۵).
در هر سه دسته از این آیات به‌کار بردن واژۀ «کتاب» از باب «توسع» است. واژۀ «کتاب» در همۀ آن آیات به واقعیت‌هایی اشاره می‌کند که غیر از الفاظ و جملاتِ مخطوط است.
او همان‌جا می‌نویسد: «و علیٰ هذه التوسُعِ جَریٰ کلامُه تعالیٰ فی اطلاق الکتاب علیٰ طائفهٍ مِنَ الوحی الملقیٰ الیٰ النبی» اینکه خداوند طائفه‌ای از وحی القاشده بر پیامبر را کتاب نامیده از باب توسع است.
۳٫ این مقال جای پرداختن به تفصیلات بحث فوق نیست. فایدۀ این سخن مختصر که در اینجا آوردم کنار زدن یک حجاب بزرگ از جلوِ چشمان کسی است که در عین حال که برای قرآن گونه‌ای ریشۀ الهی قائل است، می‌خواهد با روش‌های علمی در آن تحقیق کند یا آن را تفسیر کند. چنین کسی از مطالعۀ متن قرآن شروع می‌کند و در همان آغاز کار باید از «متن» یک تصور علمی داشته باشد. این پیش‌فهم یا پیش‌فرض باطل و مانع تفسیر، که قرآن خود را کتابِ نازل نامیده و بنا بر این الفاظ و جملات و معانی آن انشاء و تألیف خداوند است، مانع تحقیق علمی و تفسیر قرآن است و مطالب بالا نشان می‌دهد که این مدعا بیش از هر چیز از سوءفهمِ «معنای کتاب در قرآن» پدید آمده است.
معنای انزال کتاب بر حضرت محمد(ص)
حال پرسش این است که در مواردی که تعبیر انزال و تنزیل کتاب بر پیامبر آمده، منظور از انزال کتاب چه می‌تواند باشد؟
۱٫ محمدحسین طباطبائی در آن فراز از تفسیر المیزان که پیش‌تر از او نقل کرده‌ام می‌گوید منظور از کتابِ نازل‌شده بر پیامبر، طایفه‌ای از وحی است که به او القاء شده است. ایشان توضیح نمی‌دهند که منظورشان از «طائفه‌ای از وحی و القاء آن» دقیقاً چیست. آیا مقصود این است که مجموعه‌ای از کلمات و جملات مدون بر پیامبر القاء شده است یا معرفت‌هایی بدون قالب کلمات و جملات؟ و اینکه در هر دو صورت معنای القاء چیست؟ در هر حال، این پرسش که روی آن انگشت گذاشته‌ایم پرسشی است که نه تنها در علم تفسیر بلکه در عرفان و فلسفه و کلام اسلامی محل بحث‌ها و مناقشه‌های فراوان قرار گرفته است. بر هیچ عارف و فیلسوف و متکلم و مفسری کاملاً روشن نیست که پیامبر اسلام از خداوند چه دریافت کرده است و آن ارتباط چگونه بوده است؟ در این باب نه تنها وحدت نظر وجود ندارد بلکه سخن واضح کم گفته شده است.
۲٫ صاحب این قلم بر مبنای آنچه در مقالات «قرائت نبوی از جهان» به ویژه در مقالۀ ۱ و ۱۵ آورده است [۱] بر این نظر است که: معنای نزول کتاب بر پیامبر اسلام در قرآن، انکشاف مستمر یک «زیست‌جهان وحیانی» بر پیامبر اسلام است که وی در آن زیست‌جهان، همۀ موجودات را کلمات پایان ناپذیر خداوند (آیات خداوند) تجربه می‌کرده است و هستی چون یک کتاب الهی جلوی چشم درون او گشوده می‌شده است و او آن کتاب را می‌خوانده است. [۲]
در هر حال واژۀ «کتاب» و «انزال کتاب» در قرآن هیچ اشاره‌ای به این مجموعۀ مخطوط مدوّن که فعلاً در دسترس ماست و پس از نزول همۀ آیات به وجود آمده و قرآن نامیده می‌شود ندارد.
۳٫ پرسش سوم ما این بود که از نظر قرآن، «کتاب» به چه کسی نازل شده است؟ به نظر می‌رسد پاسخ این پرسش نیز از بررسی فوق روشن شده است. آن پاسخ این است که معنای انزال کتاب بر پیامبر اسلام، در قرآن هر چه باشد، از نظر قرآن، کتاب بر پیامبر اسلام نازل شده است و نه بر مخاطبان او. این مدعا در چگونگی فهم و تفسیر قرآن کنونی راهی جدید می‌گشاید و مسیر هرمنوتیکی عقلانی ما را مشخص می‌کند.

[۱] [۲] رک: مجموعه‌مقالات «قرائت نبوی از جهان».

* تاریخ نشر الکترونیکی: سه‌شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۳٫ به نقل از: شبستری، محمدمجتهد (۱۳۹۶). نقد بنیادهای فقه و کلام؛ سخنرانی‌ها، مقالات، گفتگوها، نشر الکترونیکی در مرکز نشر آثار و افکار محمدمجتهدشبستری. صص. ۳۳۷ – ۳۴۰٫