ما به سرچشمه پرسشهای خود دست یافتهایم
محمد مجتهد شبستری
ما به سرچشمه پرسشهای خود دست یافتهایم
قرآن چیست؟ فهم و تفسیر متون چیست؟
۱- پرسشهای خطیر فلسفی، الهیاتی، سیاسی، فرزندان عصر خود هستند. هر پرسشی در هر زمانهای سر برنمیآورد و مشروعیت نمییابد. پرسشها وقتی به طور کامل مشروعیت مییابند که تحول اندیشه و تغییرات اجتماعی به حدی میرسد که برای انسانهای اندیشمند طرح آشکار آن پرسشها اجتناب ناپذیر میگردد و مسکوت گذاشتن آنها تعطیل اندیشه به حساب میآید. در این میان گاه بسیار طول میکشد تا به درستی مشخص شود که سرچشمه اصلی پرسشها که همه پرسشهای دیگر از آن ناشی میشوند کجاست و چیست. آنگاه که این سرچشمه پدیدار میشود انسان اندیشه ورز نفس راحتی میکشد و وظیفه اصلی خود را آشکارا در مییابد و از غلطیدن در پرسش و پاسخهای فرعی که اغلب گمراه کنندهاند نجات مییابد، از منازعات بیفایده دوری میجوید و پرسشهای بیثمر را که کمکی به حل مسائل اصلی فکری و عملی جامعه نمیکند کنار میگذارد.
۲- به نظر من پس از آنکه در طول ۳۵ سال گذشته انواع و اقسام پرسشهای الهیاتی اسلامی جدید بر اثر تکانهای شدید اجتماعی و سیاسی حاصل از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران سربرآوردند و مشروعیت یافتند، در سالهای اخیر ما یک گام بزرگ به جلو برداشتهایم و به سرچشمه آن پرسشها، آشکارا دست یافتهایم. دو پرسش اصلی بنیادین زیر با قدرت خطاب کنندگی شدید و مشروعیت تمام از این سرچشمه بیرون زدهاند:
الف ـ قرآن چیست؟ *
ب ـ فهم و تفسیر متون چیست؟
به نظر میرسد تمام پرسشهای الهیاتی پس از انقلاب ما تنها در صورتی در جای سالم خود قرار میگیرند و پاسخ مییابند که پیشتر به این دو پرسش اصلی پاسخ داده باشیم. هر اندیشمندی چه بنیادگرا باشد، چه سنتگرا، چه نواندیش دینی و چه روشنفکر دینی و چه حوزوی و چه دانشگاهی و … بدون پاسخ دادن صریح و شفاف به دو پرسش فوق نمیتواند به گونهای حرکت کند که به گشودن کلاف سردرگم اندیشه ورزی دینی در ایران یاری رساند. چنانکه هر اندیشه ورزی که در مقام نقد کسان دیگر برآید که کوشیدهاند به آن دو پرسش پاسخ دهند باید خود نیز با صراحت و صداقت، پیشتر به آن دو پرسش پاسخ دهد وگرنه نقد دیگران ممکن نخواهد شد.
صاحب این قلم در هفتههای اخیر گرچه از اظهار نظرهای اندیشوران در باب تجدد گرایی و روشنفکری و نواندیشی در جهان اسلام و ایران که در نشریات و اینترنت منعکس شده بهرۀ فراوان برده است، از آنان تقاضا دارد کوشش علمی خود را از توجه به پرسشهای فرعی به پاسخ دادن به پرسشهای اصلی و بنیادین معطوف کنند که در بالا آورده است.
_________________________________
* نه اینکه وحی چیست یا تجربه نبوی چیست و مانند اینها که البته در جای خود پرسشهای مهمی هستند.