پاسخ به مناظرهطلبان خشونت پیشه
بیش از بیست سال است که راه تفکر و زندگی من از راه قاریان رسمی اسلام در این کشور جدا شده است. من ده سال پیش در کتاب «نقدی بر قرائت رسمی از دین» نارسائیهای منطقی و فلسفی و عواقب زیانبار اجتماعی و سیاسی این قرائت رسمی را با صراحت بیان کردهام. از همان تاریخ طرفداران خشونت پیشه این قرائت از بذل هر گونه اِهانت و افتراء در حق من دریغ نمیکردند، اما پس از آنکه مقاله قرائت نبوی از جهان، دو سال پیش در فصلنامه مدرسه منتشر شد این خشونت پیشگان حملات و اِهانتهای خود را علیه من تشدید کردهاند. پس از سخنرانی اخیر من در دانشگاه صنعتی اصفهان همان آدمها و همان گروهها، این بار حتی به آبرو و حیثیت و عدالت خود نیز نیندیشیدند و برای تأمین اهداف سیاسی خود در آستانه انتخابات، آشکارا به دروغپردازی پرداختند. بر تمام این صحنه سازیها نامی جز عوامفریبی ناشیانه نمیتوان گذاشت. این عوام فریبیها در دو پرده اجراء میشود. پرده اول همان نسبتهای دروغ دادن به سخنرانی صاحب این قلم در دانشگاه اصفهان و هتاکّیها بود که همه از آن آگاهند. پس از انتشار بسیار گسترده متن کامل آن سخنرانی در اینترنت (که محور اصلی آن سازگار بودن مسلمان زیستن و حقوق بشر عصری داشتن است) چون آشکار گردید که آن نسبتها جز دروغپردازی نبوده است، همان خشونت پیشگان به منظور اعاده حیثیت بر باد رفتهشان، اکنون پرده دوم نمایش عوامفریبانه خود را اجرا میکنند. این پرده دوم به مناظره طلبیدن صاحب این قلم و طرفداری از علم و حقیقت است. آنان در این پرده دوم هم باز فراوان دروغ میگویند و هتاکّیهای خود را که از طریق خبرگزاریها و روزنامه به آگاهی همگان رسیده بحث علمی مینامند.
امّا با وجود همه این تشبثهای غیر اخلاقی و صحنهسازیهای زشت و جفا کردن بر حقیقت، من با اعلام آمادگی برای مناظره به آگاهی همگان میرسانم که مناظره واقعی چگونه محقق میشود و شرایط ما برای مناظره چیست؟
الف ـ مناظره اخلاقی این است که چند اهل نظر پیش از هر اقدام نخست یکدیگر را به عنوان «اهل نظر» به رسمیت بشناسند و آنگاه برای بیان نظرات خود و دفاع از آن و نقد نظرات مقابل با یکدیگر به گفتگو بنشینند تا تفاهمی رخ نماید، یا حقیقتی روشن شود و یا پرسشهای جدیدی آشکار گردد.
ب ـ مدافعان خشونت پیشه قرائت رسمی از اسلام در این کشور که اینک مناظره میطلبد برای مناظره با نواندیشان دینی، نخست باید آنان را به عنوان «اهل نظر» به رسمیّت بشناسند و آنان را محترم بشمرند. این شناسائی با کفریّات نامیدن سخنان ما، و هتّاکی و ناسزا گفتن به ما، سلمان رشدی نامیدن ما، پیرو آمریکا نامیدن ما و سایر اعمال دور از نزاکت و ادب و اخلاق نمیسازد. نخست باید سردمداران این خشونت پیشگان از نو اندیشان دینی که سالیان دراز با انواع تهمتها و ناسزاگوئیها آنان را نواختهاند در ملأعام «حلال کردن» طلب کنند و سپس دروغپردازیهای آشکار پارهای از رسانههای رسمی و دولتی در این باب را به صراحت محکوم کنند و آنها را از تکرار این معصیتها باز دارند. آنان اگر این کارها را انجام ندهند نواندیشان دینی را به عنوان اهل نظر به رسمیت نشناختهاند و نشستن با آنان در کنار میز مناظره چیزی غیر از تن دادن به عوامفریبیها نیست.
ج ـ پس از آنکه این شرط برآورده شد لازم است افرادی طرف مناظره نواندیشان دینی قرار گیرند که خود در طول سالیان گذشته با آن معارضه کردهاند: آن خطیب پیش از نماز جمعه تهران که چند سال پیش هرمنوتیک را ابلیسیترین شبهه از زمان آدم تا زمان حال خواند و صاحب این قلم را مأمور خارجیها شمرد، آنانکه فشار آوردند و فصلنامه مدرسه را تعطیل کردند، آن مرجع دینی در حوزۀ علمیۀ قم که از یک نواندیش دینی توبه طلب کرد و افکار صاحب این قلم را انحراف از اسلام نامید و علماء را به اعتراض (تحریک جهّال) دعوت نمود، آن رئیس دیگر از حوزه که گفت این آقا چنین میگوید و آن آقا چنان میگوید و یک عالم توانا برود در دانشگاه اصفهان به شبههها پاسخ گوید و با این سخنان روی هتاکّیها و دروغپردازیها سرپوش گذاشت. این افراد نخست باید دروغپردازیهای رسانهها وهتاکّیهای خطیبان را با صراحت محکوم کنند تا صدق نیت آنان روشن شود و آنگاه خود آنان شخصاً بر سر میز مناظره بنشینند و از دعاوی خود دفاع کنند.
خوانندگان این نوشته مطمئن باشند اگر خشونت پیشگان مناظره طلب این دو شرط را برآورده سازند صاحب این قلم و دیگر نواندیشان دینی برای خدمت به حقیقت، بدون کمترین درنگ برای بحث درباره نظریات اساسی نواندیشی دینی در حوزه علمیه قم با آنان به مناظره خواهند نشست.