چرا قرآن روایت است (۲)

محمد مجتهد شبستری

در بخش پیشین این نوشتار با تحلیل یک متن بلند (داستان آفرینش آدم) از قرآن نشان دادم که دلیل «روایت بودن» قرآن چیست. اما چنانکه قبلا نوشته‌ام این مدعا یک مدعای مرکب است که یک سویه دیگر نیز دارد و آن این است که قرآن اِخبار از واقع نیست. به گمانم ضروری است که این سویه مدعا را نیز بیشتر توضیح دهم.

وقتی تعبیر اِخبار از واقع را به کار می‌برم منظورم چیست. هرجا تعبیر اِخبار از واقع را به کار برده ام، منظورم قضایائی هستند که بیان می‌کنند هستی چگونه است؟ جهان چگونه است؟ انسان چگونه است؟ خدا چگونه است؟ و هکذا. قضایائی از این دست که هستی اصیل است نه ماهیت، بر جهان نظام علی و معلولی حاکم است، انسان موجودی فهمنده است، خدا آفریننده است، ماده همان انرژی متراکم است. جامعه‌ها دچار تغییر می‌شوند قضایائی هستند که پاسخ «چگونه است»ها را می‌دهند.

وقتی می‌گویم قرآن اِخبار از واقع نیست منظورم این است که از شش هزار و ششصد و اندی آیات قرآنی حداقل بیش از شش هزار آیه آن مربوط به «چگونه است»ها نیست. آن‌ها نمی‌گویند هستی چگونه است، جهان چگونه است، جامعه چگونه است، خدا چگونه است و …

اگر بار دیگر به همان متن بلند مربوط به آفرینش آدم که در بخش پیشین از آن استفاده شد برگردیم و با دقت آن را بخوانیم آشکارا در می‌یابیم که آن متن به هیچ وجه به آن «چگونه است»ها مربوط نیست و پاسخی به آن‌ها نمی‌دهند. سایر متن‌های بلند و کوتاه قرآنی هم در بخش اعظم این کتاب همین‌طور است. آن‌ها هم اصلا به چگونه است‌ها مربوط نیست. و سخنی در آن باره نمی‌گویند.

آری در قرآن پاره‌ای از آیات هست که پاسخ چگونه است‌ها را می‌دهند، مانند: «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَکَفُورٌ» (حقا که انسان سخت ناسپاس است؛ حج/۲۲/۶۶(، «کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَهٌ» (هر کسی در گرو دستاورد خویش است؛ مدثر/۷۴/۳۸) و یا « کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ» (جز ذات او همه چیز نابود شونده است؛ قصص/۲۸/۸۸) و … اما تعداد این قبیل آیات نسبت به مجموع آیات قرآن آنقدر اندک است که در تشخص و هویت بخشیدن به زبان قرآن نقش چشمگیری بازی نمی‌کنند. علاوه بر این، چنانکه در مقاله قرائت نبوی از جهان ۱ گفته‌ام، آهنگ اِسناد و اِرجاع همه پدیدارهای هستی به خداوند و اینکه همه آن‌ها افعال او است آنقدر در متن قرآن سیطره دارد که در نهایت، همان آیات معدود نیز که در بدو نظر پاسخ چگونه است‌ها دیده می‌شوند در سیطره فعالیت علی الاطلاق خداوند در هستی قرار می‌گیرند و به حساب افعال خدا گذاشته می‌شوند و هویت روایت پیدا می‌کنند!

آوردن نمونه‌های پرشمار از متن‌های قرآنی و تحلیل یک‌یک آن‌ها از مجال این نوشتار بیرون است. به خوانندگان محترم این نوشتار پیشنهاد می‌کنم با توجه کردن به معنای روایت و اخبار از واقع که در این نوشتار آوردم یکبار سراسر قرآن را با دقت بخوانند تا دربارۀ این مدعا که قرآن روایت است و نه اِخبار از واقع، خود به داوری برسند (۱).

نتیجه:

اکثریت قریب به اتفاق متن های کوتاه و بلند که قرآن فعلی از آن ها تشکیل شده متن های روائی هستند. اگر این یک واقعیت تاریخی است که پیامبر اسلام در طول ۲۳ سال آیات قرآن را برای مخاطبان خود خوانده و افرادی آن را نوشته اند، آن خوانده ها گفتارهای شفاهی روائی بوده است.

پایان.

_______________________

 (۱) پاره‌ای از خوانندگان مقالات پیشین من گمان برده‌اند وقتی می‌گویم آیات قرآن اِخبار از واقع نیست می‌گویم آن حوادث و افعال که قرآن آن‌ها را به خداوند نسبت داده (مانند حوادث مربوط به آفرینش آدم یا ارسال رسل و هدایت انسان‌ها و یا هلاک شدن اقوام بر اثر تکذیب پیامبران و یا تسبیح موجودات و …) آن‌ها در عالم خارج واقع نشده‌اند. این یک سوء فهم است که از کژتابی تعبیر «اِخبار از واقع» به وجود آمده است. همان گونه که توضیح فوق نشان می‌دهد منظور من با آنچه آن‌ها فهمیده‌اند کاملا متفاوت است و امیدوارم این نوشته، آن سوء فهم را برطرف کند.

(ترجمه آیات قرآنی از محمدمهدی فولادوند است)