چند توضیح لازم
محمد مجتهد شبستری
۱- در مقاله آیا خداوند دین نازل کرده است، گفتهام در متن قرآن (چه آن را نازل شده از سوی خدا بدانیم و چه بیان شده به وسیله پیامبر که در زیست جهان وحیانی میزید) (۱) واژۀ دین به آن راه و رسم های زندگی دینی انسانها اشاره میکند که همیشه به شکلهای گوناگون در جهان بشر وجود داشته است. گفتهام در هیچ آیهای از آیات قرآن به تعبیر «انزال دین» از سوی خدا برنمیخوریم. در اینجا اضافه میکنم که در زبان عربی معنای واژۀ دین عبارت است از (اطاعت و پاداش و کیفر ناشیء از آن). راغب اصفهانی متوفای قرن ۵ هجری در کتاب مفردات الفاظ القرآن مینویسد «والدینُ یقالُ للطاعهِ والجزاءِ» : دین به اطاعت و پاداش و کیفر آن گفته میشود. معنای دین در عرف قرآن هم همین است: سیستمهای اطاعت از خدا و خدایان و کیفرها و پاداشهای آنان که به صورت دین در میان انسانها موجود است.
۲- البته در آیاتی از قرآن مجید از دین حق، دین مورد رضایت خدا، دین خدا و مانند اینها سخن رفته است. اما در همان موارد هم معنای دین و متعلَق اشاره آن عوض نشده است. آنها هم به همان دینهای موجود اشاره می کنند. چیزی که هست قرآن دین ورزی توحیدی انسانها را دین حق و مورد پذیرش خدا اعلام میکند و دین ورزی مشرکانه را رد میکند. اما قرآن در هیچ جا نگفته است فلان دین توحیدی از سوی خدا نازل شده است.
۳- پارهای از دوستان میگویند گرچه در قرآن، از دینِ نازل شده از سوی خدا سخنی صریح به میان نیامده ولی ما از مطالعه متن قرآن چنین میفهمیم که آنچه در قرآن بیان شده یک دین است، پس با آمدن قرآن یک دین آمده است و ما چون متن قرآن را نازل شده از سوی خدا میدانیم میگوئیم خدا با انزال قرآن دین نازل کرده است.
به این دوستان عرض می کنم چنانکه خود میگویید این مدعای شما بر این مفروض مبتنی است که خداوند یک متن نازل کرده است و این همان مطلب است که صاحب این قلم در یادداشت «خداوند کتاب نازل کرده است» بدان پرداخته است. اگر اینگونه است پیش از بررسی این مدعای شما که خدا دین نازل کرده باید به این مدعا بپردازیم که آیا خداوند کتاب نازل کرده است (تا از طریق آن کتاب، دین نازل کرده باشد) ؟ و علاوه بر این شما باید منظور خودتان را از دین که با استناد به قرآن انزال آن را به خدا نسبت میدهید بیان کنید.
۴- در هر حال، در الهیات اسلامی تقدم منطقی از آنِ بحث آیا خدا کتاب نازل کرده است میباشد و نه از آنِ بحث آیا خدا دین نازل کرده است و الهی دانان مسلمان باید از مباحث و مسائل کتاب آغاز کنند نه از مباحث و مسائل دین.
۵- اگر یک محقق اندیشمند بگوید من در بحثهای خود با این موضوع کار ندارم که دین در قرآن در چه معنا به کار رفته و یا آیا خدا دین و کتاب نازل کرده یا نه. من اصلاً به متون دینی اسلام استناد نمیکنم و بحث الهیاتی (کلامی) نمیکنم و بحثهای من بحثهای خالص فلسفی است. چنین فردی باید در همه جا به این تفکیک صریحاً چنان ملتزم باشد که بتوان به درستی فهمید او چه می گوید و چه می نویسد، بحث کلامی میکند یا بحث فلسفی یا اینکه بحث او در عین اینکه فلسفی است کلامی هم هست و یا بالعکس. اندیشمندان باید تصریح کنند که منظورشان از دین چیست؟ آنچه در جامعه ها وجود دارد و فلسفه از آن بحث می کند یا آنچه بنا به عقیدۀ مشهور ولی ناصواب خدا آن را نازل کرده است. متأسفانه مراعات دقیق این مرزها کم اتفاق میافتد و خلط مبحثها باعث سرگردانی خوانندگان میشود.
______________________
(۱) نگاه کنید به مقاله قرائت نبوی از جهان ۱۵ اثر صاحب این قلم در همین سایت