یادداشتهای فلسفی (۴) – هرمنوتیک جدید چیست (۳)
بنیانگذاران دانش هرمنوتیک جدید از آنجا به مسائل و موضوعات این دانش توجه پیدا کردهاند که «زبان انسانی» را یک «پدیدار» دیدهاند که همواره با ابهامات همراه است و باید با تفسیر (Interpretation) بهقدر امکان آن ابهامها را برطرف کرد. دربارۀ اینکه این دانش باید چه چیز را دنبال کند و چگونه انجام گیرد نظرهای کاملاً متفاوتی وجود دارد که شاید در آینده به آنها بپردازیم.
در اینجا به اجمال از شلایرماخر سخن میگویم. او میگفت سخن گفتن یک عمل انسانی است. این عمل در فضای تبادل ارتباطات میان گویندگان و مخاطبان (Kommunikation) صورت میگیرد. عمل سخن گفتن اظهار زندۀ مافیالضمیر است؛ به این معنا که هر سخنگو با سخن گفتن در واقع تفکر درونی و وضع روانی و ذهنی خود را آشکار میکند، آن هم در وضعیتی خاص. سخن گفتن لحظههایی از زیستن گویندۀ سخن است که پدیدار میشود. فهمیدن سخن دیگری این است که از طریق پنجرۀ گفتار او به تفکر درونی و وضع روانی و ذهنی یعنی زیستن او راه پیدا کنیم. و این مقصود حاصل نمیشود مگر با تفسیر سخن او.
فهمیدن گفتار دیگری تنها این نیست که بفهمیم معنای دستور زبانی گفتار او چیست (چون در اغلب اوقات این معنا به سهولت در دسترس است). مقصود اصلی از فهمیدن گفتارها باید این باشد که بفهمیم صاحب گفتار واقعاً چه میخواسته بگوید و آنچه در اغلب اوقات بد فهمیده میشود همین است که او واقعاً چه میخواسته بگوید.
رسیدن به آنچه او واقعاً چه میخواسته بگوید جز از طریق تفسیر گفتار او و عبور از ظاهر سخن او به پشتصحنۀ سخن او، یعنی همان تفکر درونی و وضع روانی و ذهنی، و وضعیت خاص سخنگو و ناگفتههای او میسر نیست.
شلایرماخر میگفت اینطور نیست که ضرورت تفسیر گفتارها اختصاص مواردی در گفتار داشته باشد که ظاهراً معنای آنها روشن نیست. بلکه تفسیر برای تمامی هر گفتار مطرح است؛ زیرا هر گفتار یک پدیدار زبانی است و زبان بدون آنکه ظاهر آن شکافته شود و تحلیل گردد و باطن آن آشکار شود (Interpretation) فهمیده نمیشود.
ما وقتی یک گفتار را با تفسیر میفهمیم و میگوییم مقصود صاحب گفتار این یا آن است، در این صورت ما گفتار او را که چیزی جز یک سلسله کلمات و حروف و آوا نیست «بهمثابۀ» (Als) این مقصود یا آن مقصود به تفسیر آوردهایم و فهمیدهایم.
شلایرماخر وقتی به این نظریۀ جدید روی آورد که متوجه شد نگاه قدیمی و سنتی به زبان درست نیست. آن نگاه سنتی این بود که زبان ترکیباتی از نشانهها است که به اشیاء و موجودات و چگونگیهای عالم خارج از ذهن ناظر است و به آنها دلالت میکند و معنای کلمات و جملات عبات است از همان اشیاء و موجودات و چگونگیهای عالم خارج. شلایرماخر میگفت این تنها موارد نامفهوم و مبهم از یک گفتار نیست که باید تفسیر شود، بلکه هر گفتار تنها درپرتو تفسیر (این آن است) فهمیده میشود.
منابع:
Jung, Matthias (2002). Hermeneutik zur Einführung, Junius Verlag.
Grondin, Jean (1991). Einführung in die philosophische Hermeneutik, wbg Academic.