الهیات مسلمان بودن

محمد مجتهد شبستری 

پس از پیمودن یک راه طولانی که در نگارش مقالات قرائت نبوی از جهان و یادداشت‌ها و مقالات پس از آن تا امروز،

برای این نویسنده پیش آمد اکنون فکر می‌کنم که قادرم یک تعریف روشن از «الهیات مسلمان بودن» ارائه کنم:

اگر مسلمان را آن کس بدانیم که از دین محمد (ص) پیروی می‌کند می‌توانیم چنین بگوییم:

۱- دین محمد (ص) در مقام نظر این بود که او از پدیدارهای جهان یک «تفسیر تجربی نبوی» داشت و آن تفسیر این بود که همه پدیدارهای جهان افعال خداوند است (هستی خداست). در مقام عمل هم او چنان می‌زیست که در نظر وی مقتضای این تفسیر بود.

۲- مسلمان به مثابۀ پیرو دین محمد (ص) آن کس است که آن تفسیر را می‌پذیرد و از آن خود می‌سازد و با مقتضیات آن می‌زید و هر روز بیش از پیش در آن تعمق و تأمل می‌ورزد، با آن شکوفا می‌شود و اگر عنایت نصیب او شد تولد جدید می‌یابد و تا آنجا پیش می‌رود که بر مرگ پیروز می‌گردد. چنین انسانی ممکن است در روند تکامل خود از هر فلسفه ای، علمی و هر دین یا هنر دیگری و … تغدیه کند.

۳- بنا بر این الهیات مسلمان بودن به معنای پیروی از دین محمد (نه به معنای پیروی از اسلام که یک تعبیر کلی است و معنای مشخص و معین ندارد) «الهیات طلب حقیقت» در معنای فلسفی آن که فیلسوفان به آن می‌پردازند نیست. الهیات اثبات وجود خدا و اثبات نبوت و مانند اینها که متکلمان بدان می‌پرداختند هم نیست. الهیات تحصیل معرفت دینی از گونۀ معتبر شناختن گواهی گذشتگان بر این که خدا از طریق متن قرآن با محمد (ص) سخن گفته است چنانچه پاره‌ای از اندیشوران جدید می‌گویند (و مدعایی معقول به نظر نمی رسد) هم نیست و…

۴- الهیات مسلمان بودن به معنای پیروی از دین محمد (ص) الهیات تفسیری (هرمنوتیکی) است که محمد (ص) دعوت خود را بر آن بنیاد نهاده بود و قرآن آن را به نمایش گذاشته است.

۵- به نظر صاحب این قلم هرگونه بحث و بررسی چه دربارۀ الهیات دین محمد یا دربارۀ شناختن دین او یا دربارۀ اخلاق و احکام دین او و یا دربارۀ ارتباط اخلاق فلسفی و سیاست با دین او و چه دربارۀ امکان تفسیرهای گوناگون از دین او و یا ارتباط علم و فلسفه و هنر با دین او و همۀ مسائل و مباحث از این قبیل، تنها در صورتی موجه است که هویت تفسیری دین محمد (ص) و الهیات محمد (ص) نصب العین اهل بحث و تحقیق قرار گرفته باشد. به نظر این نگارنده اگر این نصب العین در کار نباشد بحث ها به بیراهه خواهد رفت چنان که در گذشته چنین شده است و در حال حاضر هم این بیراهه در بررسی ها و بحث های بعضی از نواندیشان در دین به وضوح دیده می شود.