فایل صوتی و چکیده سخنرانی «انسانی شدن علوم اسلامی»

فایل صوتی

فایل صوتی و چکیده سخنرانی مجتهد شبستری با عنوان «انسانی شدن علوم اسلامی» در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در تاریخ ۱۶ تیر ۱۳۹۴ بدین وسیله  تقدیم می شود.

برای دانلود فایل صوتی سخنرانی «انسانی شدن علوم اسلامی» روی «فایل صوتی» کلیک راست زده و گزینه ذخیره را انتخاب نمایید.

برای اجرای بهتر فایل صوتی بر روی سیستم خود،، از نرم افزار KMPlayer استفاده کنید.

چکیده سخنرانی در زیر آمده است:

***

۱- معتقدم ما ایرانیان بحث‌های جدی دربارۀ سنت دینی اسلامی، تحلیل و نقادی و تغذیه از آن را همچنان باید ادامه دهیم چون ساختن آینده ای بهتر از اکنون جز با پیمودن این راه و انتخاب‌های پس از آن میسر نیست. من دعوت به کنار گذاشتن گفتگوی انتقادی با سنت دینی اسلامی و آغاز کردن از معنویت منهای دین را صواب نمی‌دانم.

۲- رهبران دینی انقلاب ۱۳۵۷ پس از پیروزی انقلاب مدعی شدند که می‌خواهند کشور را با علوم بدست امده از وحی (علوم اسلامی) اداره کنند. آن‌ها در طول چند دهه این علوم و مبادی آن‌ها را مقدس و مطلق اعلام کردند و به تبع آن متولیان این علوم را هم تقدیس کردند و نظام حکومتی برآمده از آن‌ها را هم نظام مقدس نامیدند و گفتند همه آن‌ها به وحی الهی متصل است و از دسترس تغییر یا جایگزینی بیرون است. آنان کوشش کردند آن علوم و متولیان آن‌ها و نظام برآمده از آن‌ها در نظر ملت خطا پذیر، در معرض اشتباه و انحراف و قابل انتقاد (انسانی) دیده نشوند. گفتند آن سه گانه چون به وحی الهی متصل اند باید داور همه معرفت‌ها و اعمال و رفتارها و انتخاب‌ها و تصمیم گیری‌های سیاسی، و از جمله داور علوم انسانی قرار گیرند که به ویژه در قلمرو سیاست و حکومت نقش عمده بازی می‌کنند. آن متولیان به گونه‌ای، همان تک منبعی بودن معرفت انسانی را که قرن‌ها از آن عبور کرده‌ایم دوباره در ایران احیاء کردند. در روند همین تک منبع سازی بود که در طول چند دهه گذشته کوشش‌های فراوانی با عنوان اسلامی سازی علوم انسانی دانشگاه‌ها صورت گرفت و امکانات مادی و معنوی فراوانی صرف آن شد. گرچه همه این‌ها هیچ نتیجه‌ای نداد. تا کنون حتی یک جزوه ۵۰ صفحه‌ای که بتوان نام آن را علوم انسانی اسلامی شده گذاشت تولید نشده است، چون این کار ممکن نبوده است.

۳- اما در این چهار دهه گذشته اگر علوم انسانی اسلامی نشده یک حادثه مهم دیگر بتدریج اتفاق افتاده و شکل و قوام یافته که اصلا مورد انتظار طراحان و کارگزاران اسلامی سازی علوم انسانی نبوده است. آن حادثه این است کهبه جای اسلامی شدن علوم انسانی، «علوم اسلامی انسانی» شده است.

۴- معنای این مدعا این است که در ایران معاصر بر اثر بسط تاریخی انقلاب و تحولات اجتماعی و حوادث سیاسی برآمدۀ از آن، قداست آن علوم و متولیان و نظام کاملا زدوده شده و پرده‌های توهم پاره شده و ماهیت عریان و واقعی آن علوم و متولیان و نظام حکومتی آشکار گشته است. آن پدیده‌ها یاد شده نه الهی که همه «انسانی» یعنی خطا پذیر، قابل اشتباه و انحراف و اسیر چنگال شرور قدرت و قابل انتقاد دیده می‌شوند. حد و حدود هر کدام از آن‌ها معلوم شده، کاستی‌ها و توانایی‌های آن‌ها برآفتاب افتاده، واقعیت‌ها از توهم‌ها دربارۀ آن‌ها جدا گشته است: ۱٫ معلوم و آشکار گشته که در طول چهار دهه گذشته، کشور ایران با علوم برآمده از وحی اداره نشده (چون این کار ممکن نبوده است)، بلکه عملاً با همان علوم انسانی اداره شده که در صدد حذف آن بوده‌اند (تدوین چندین برنامه توسعه و چشم انداز بیست ساله و مانند اینها نمونه‌های بارز این واقعیت است). ۲٫ معلوم و آشکار شده که متولیان علوم اسلامی (نهاد روحانیت، مرجعیت و حوزه‌های علمیه) هم خطا پذیر و اشتباه کار و متاثر از وسوسه‌های قدرت و منافع صنفی… و قابل انتقاد اند. ۳٫ معلوم و آشکار شده که تعبیر نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران جز یک شعار تبلیغاتی نیست و این نظام هم مانند همه نظام‌های دیگر دنیا نامقدس است. این نظام هم همان کارهای خوب یا بد را می‌کند که نظام‌های دیگر دنیا می‌کنند. حکومتگران ایران هم مانند همه حکومتگران دیگر خطا پذیر و اشتباه کار و قابل انتقاد هستند. پس آنچه اتفاق افتاده این است که آن پدیده‌ها که در سال‌های نخست پیروزی انقلاب ادعا می‌شد که الهی هستند و هاله‌ای از قداست دور آنها را فرا گرفته بود، امروز همه آنها بشری (انسانی) دیده می‌شوند. و بدین ترتیب این علوم اسلامی است که انسانی شده است و نه بالعکس.

۵- امروز در محافل علمی ایران که از دقت و تعمق کافی برخوردارند این انسانی دیده شدن از سه‌گانه علوم اسلامی، نهادهای دینی و نظام حکومتی هم فراتر رفته به انسانی دیده شدن منابع علوم اسلامی یعنی قرآن و سنت نبوی و اجماع و عقل رسیده است. افرادی این سخن مهم را مطرح کرده اند که قرآن و پیامبر و سنت نبوی را هم باید انسانی دید. قرآن و پیامبر هم انسانیت دارند و زبان آنها هم زبان انسانی است که شرح و تفصیل این سخن را می‌توان در نوشته‌هائی چون مقالات پانزده گانه قرائت نبوی از جهان و ضمائم آن و نوشته‌های مکمل آن مطالعه کرد.