مدارا – تحمل – بخش ۵*

۹ – درباب مدارا و تحمل یک پرسش اساسی دیگر این است که آیا مدارا و تحمل با جامعۀ دینی سازگاری دارد؟ پاسخ این سؤال بسته به این است که مشخص کنیم منظورمان از جامعۀ دینی چیست. هم ادیان با یکدیگر متفاوتند و هم جوامع دینی. اگربخواهیم سؤال فوق را در ارتباط با یک جامعۀ دینی مانند جامعۀ خودمان پاسخ دهیم، باید بگویم اگر سنت دینی گذشتۀ ما توسط اجتهاد‌های جدید نقد شود و از این طریق حقوق بشر در معنای امروزی آن پذیرفته شود و آن را در فرهنگ دینی خود جذب کنیم، در این صورت جامعۀ دینی ما می‌تواند با مدارا و تحمل سازگاری داشته باشد و آن را به صورت یک اصل سیاسی-اجتماعی بپذیرد. واقعیت این است که در سخنان و آرای متفکران مسلمان گذشتۀ ما اعم از فیلسوفان، فقها، مفسران و عارفان و … حقوق بشر در معنای امروزی آن مطرح نشده‌ است. اما من معتقدم امروز ما می‌توانیم حقوق بشر را بپذیریم و بخشی از فرهنگ خودمان قرار دهیم. این موضوع را در بخش حقوق بشر از همین کتاب توضیح داده‌ام. واضح است کسانی که با نقد آرا و نظریات عالمان دینی گذشته مخالفت می‌کنند و به تک تفسیری بودن کتاب و سنت معتقدند و نظریات و فتواهای فقها را یک سلسله امور مسلم و غیر قابل تغییر می‌دانند، نمی توانند از مدارا و تحمل سیاسی-اجتماعی به آن معنایی که گفتمسخن بگویند.

امّا در ساختار ذاتی اسلام هیچ مرجع و متولّیِ رسمی دائمی برای کتاب و سنّت معیّن نشده است. در نظر اهل سنت پس از فوت پیامبر (ص)، دیگر چنین مرجع رسمی وجود ندارد و در نظر شیعه هم پس از دوران غیبت امام دوازدهم (ع) دیگر چنین مرجع و متولّی رسمی وجود ندارد. این که گفته‌اند باب اجتهاد باز است یعنی همین. یعنی دائماً می‌توان تفسیرهای جدید حتی در اصول عقاید دینی داد. اینکه، تفسیر معیّنی از متون درست است یا خیر و معنای درست در هر مورد چیست؟ مطلبی است که در حوزه‌های علمی می‌توان دربارۀ آن بسیار بحث کرد. امّا وقتی می‌گوییم، تفسیرهای متعدد و متفاوت از متون دینی امکان‌پذیر است هرگز منظور ما این نیست که بحث در بارۀ صحت و سقم هر تفسیر باید متوقف شود و بنا را بر این بگذاریم که هر تفسیری درست است. گاهی بین دو مطلب خلط می‌شود. یک مطلب این است که تفسیرهای متفاوت ممکن است و مطلب دیگر این است که باید در بارۀ درستی یا نادرستی هر کدام از تفسیرهای ارائه شده، به‌صورت جدی بحث شود. در جامعۀ مسلمانان ممکن است پلورالیسم تفسیرها و اجتهادها وجود داشته باشد و نظام سیاسی جامعه نیز می‌تواند بر مبنای قائل شدن حقوق مساوی برای این تفسیرهای گوناگون استوار باشد؛ نه این‌که یک تفسیر را انتخاب و دیگری را محکوم کند با آن مبارزه نماید. حتی اگر اکثریت مردم به صورت دمکراتیک تابع تفسیر معیّنی شده باشند. حقوق تفسیرهای دیگر به‌عنوان تفسیری که درصدد جانشین شدن است باید محفوظ بماند.

۱۰ – باید به صراحت عرض کنم مفهوم‌هایی چون آزادی سیاسی، حقوق‌بشر، تولرانس، دیکتاتوری و دموکراسی، مفهوم‌های فلسفی یکپارچه‌ای هستند که یا پذیرفته می‌شوند یا رد می‌شوند. وابسته کردن این مفهوم‌ها به پسوندهای معینی چون غربی یا اسلامی تحریف فلسفۀ سیاسی و اشتباه و خطایی است که زندگی اجتماعی را دچار سردر گمی و گمراهی می‌کند. مردم ایران بر سر دوراهی هستند. یا باید این مفاهیم را بپذیرند یا آنها را رد کنند و به عواقب خطرناک این رد کردن تن دهند.

* تحریری از محتوای گفت‌وگو با روزنامۀ زن. به نقل از: مجتهد شبستری، محمد (۱۳۷۹). نقدی بر قرائت رسمی از دین، تهران: انتشارات طرح نو. صص. ۸۹-۶۳