عبور از اعتبار شرعی دانش فقه*
محمدمجتهد شبستری/
محقق ارجمند دکتر فیرحی نکات مهمی را در ۴ بخش با عنوان «چرا گذر از فقه شدنی نیست؟» یادآور شدهاند که مورد پذیرش اینجانب هم هست. اما آن مطالب به حل مسأله مورد بحث در یادداشت «چرا از فقه اجتماعی عبور میکنم؟» کمک نمیکند.
دانش فقه یک دانش عملی است که با سایر دانشها یک تفاوت اساسی دارد و آن این است که در سراسر تاریخ اسلام، صاحبان این دانش (فقیهان) آراء و فتواهای خود را به مثابه «احکام الهی» اعلام کردهاند و این کار برمبنای مجموعهای از دلایل و حجتهای کلامی صورت گرفته است. اگر فردی چون صاحب این قلم آن دلایل و حجتهای کلامی را در عصر حاضر غیرقابل دفاع و ناصالح برای احتجاج بیابد (چنانکه در کتاب نقد بنیادهای فقه و کلام نشان دادهام) نمیتواند دانش فقه را بیانکننده احکام الهی بداند و ناگزیر دو راه بیشتر پیش پای او متصوّر نیست. راه اول این است که از حجیّت دانش فقه بهمثابه بیان احکام الهی عبور کند و راه دوم این است که فقیهان مبناهای کلامی جدیدی برای حجیّت شرعی این دانش فراهم آورند که قانعکننده و قابل احتجاج باشد و او آنها را بپذیرد.
اینک که راه دوّم گشوده نیست صاحب این قلم راه اول را انتخاب کرده است.
بنابر توضیح فوق معنای عبور من از دانش فقه، خصوصاً در سیاسات و معاملات، عبور از این دانش بهمثابه بیان احکام الهی و عبور از لزوم التزام شرعی متدیّنان به این دانش است.
در جریان مشروطیّت و در انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران، همین اعتبار شرعی نظرها و فتواهای فقیهان بود که مسألهساز و یا تحولساز میشد و نه صرف دانشورزی فقهی فقیهان. دانش فقه بدون التزام شخص مجتهد و التزام متدیّنان به اعتبار شرعی آن دانش بیمعنا است و عبور از اعتبار شرعی فقه در واقع عبور از دانش فقه است.
* این نوشته بازنشر متنی که پیشتر در ۱۲ دی ۱۳۹۶ منتشر شده بود.