زندگی‌نامه

زندگینامه محمد مجتهد شبستری
محمد مجتهد شبستری در سال ۱۳۱۵ در شبستر (آذربایجان شرقی) چشم به جهان گشود. وی در ۵ سالگی به اتفاق خانواده برای سکونت به تبریز منتقل شد. در سال ۱۳۳۰ برای تحصیل در علوم اسلامی وارد حوزه علمیه قم گردید. مدت ۱۸ سال در این حوزه به تحصیل و تحقیق در فلسفه و کلام اسلامی، فقه و اصول و تفسیر پرداخت و در بالاترین سطوح حوزوی تحصیلات خود را به پایان رساند. در سال ۱۳۴۸ دو تن از مراجع تقلید شیعه و مرحوم دکتر سید محمد بهشتی از وی دعوت کردند تا برای ادارۀ مرکز اسلامی هامبورگ (آلمان) به آن کشور برود. او این دعوت را پذیرفت و به اتفاق خانواده به شهر هامبورگ رفت و در آنجا اقامت گزید. وی با سمت مدیر مرکز اسلامی هامبورگ مدت ۹ سال در کشور آلمان اقامت داشت. اقامت در اروپا برای وی فرصتی پیش آورد تا با تسلط بر زبان آلمانی در فرهنگ و تمدن غرب به ویژه فلسفه جدید و الهیات مسیحی از نزدیک مطالعات و تحقیقاتی به عمل آورد. او در این مدت برای شرکت در سمینارها و کنفرانس‌های بین‌المللی فلسفی و الهیاتی و سخنرانی در آنها بارها به کشورهای مختلف اروپایی، عربی و امریکا سفر کرد و با شخصیت‌های برجسته مسیحی، یهودی، بودایی و مسلمان در نقاط مختلف جهان به گفتگو نشست و با آنان دربارۀ چالش‌های علم و فلسفه جدید با الهیات ادیان بزرگ جهان تبادل نظر کرد و فراوان از آنان آموخت.

مجتهد شبستری در سال ۱۳۵۷ به ایران بازگشت. در آن سال طلیعه‌های انقلاب اسلامی ایران یکی پس از دیگری آشکار می‌شد. وی که در دوران اقامت در آلمان نیز فعالیت سیاسی جهت استقرار دموکراسی در ایران را در برنامه خود قرار داده بود، پس از پیروزی انقلاب در ایران با شور و علاقه وافر وارد صحنه‌های سیاسی شد، مقالات فرهنگی سیاسی وی در مجلات و روزنامه‌های معتبر آن دوران انتشار می‌‌یافت و سخنرانیهای او هم از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش می‌شد. در سال ۱۳۵۸ وی به نشر یک مجله تئوریک (دو هفته یک بار) به نام اندیشه‌ اسلامی پرداخت. اما به علت بروز مشکلات مالی از این مجله ۱۵ شماره بیشتر منتشر نشد. این مجله در عین حال که در سمت و سوی حمایت و حراست از انقلاب حرکت می‌کرد از روند اوضاع سیاسی نیز به صراحت انتقاد می‌نمود. در اولین دوره انتخابات مجلس شورای ملی پس از انقلاب وی از آذربایجان شرقی به نمایندگی مجلس شورا انتخاب شد. او در آن مجلس از جمله نمایندگان آزادی خواه بود که در عین طرفداری از انقلاب منتقد روند اوضاع سیاسی بودند و آراء و افکار خود را بدون پروا در مجلس و رسانه‌ها بیان می‌کردند. وی پس از پایان دوره اول مجلس شورای اسلامی چون با روند اوضاع سیاسی کشور موافق نبود از شرکت در دوره دوم انتخابات خودداری کرد. در همان سال‌ها وزارت علوم جمهوری اسلامی ایران از وی دعوت کرد عضویت هیأت علمی دانشگاه تهران را بپذیرد وی با استقبال از این دعوت در دانشکده الهیات و معارف اسلامی، گروه فلسفه و کلام اسلامی مشغول تدریس شد و سپس به گروه ادیان و عرفان همان دانشکده انتقال یافت. در سالهای بعد وی به رتبه دانشیاری و سپس رتبه «استاد تمام» ارتقاء یافت.

او در دانشکده الهیات، سالهای متمادی در رشته‌های کلام تطبیقی، تاریخ ادیان تطبیقی و عرفان تطبیقی (یهودیت، مسیحیت، اسلام، بودیسم و هندوئیسم) در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری تدریس کرد. راهنمائی و یا مشاوره ده‌ها رساله کارشناسی ارشد و دکتری در دروس تخصصی یاد شده را بر عهده گرفت.

مجتهد شبستری در سال ۱۳۷۶ کتاب هرمنوتیک، کتاب و سنت را منتشر کرد وی قبلاً بخشی از موضوعات این کتاب را برای دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده الهیات تدریس کرده بود. با نشر این اثر به زبان فارسی، چشم‌انداز جدیدی برای پژوهشگران علوم دینی و خصوصاً دانشوران حوزۀ علمیه قم گشوده شد و آنان با موضوعی بسیار مهم یعنی نسبت کتاب و سنت ــ که همیشه دو منبع اصلی علوم اسلامی بوده‌اند ــ با هرمنوتیک جدید برای اولین‌بار، آشنا شدند. در سالهای بعد کتابها و مقالات متعددی در این باب نوشته شد آراء وی نیز مورد مخالفت‌ها و موافقت‌های زیاد قرار گرفت امّا بالاخره هرمنوتیک جدید جای خود را در ادبیات دینی معاصر ایران باز کرد. وی تحقیقات و مباحث خود را برای روشن‌تر ساختن نظریاتی که مطرح کرده بود همچنان ادامه داد و در سالهای پسین کتابهای ایمان و آزادی، نقدی بر قرائت رسمی از دین و تأملاتی در قرائت انسانی از دین را منتشر کرد. که هر کدام از آنها به گونه‌ای به همان مسئله پرداخته‌اند. وی در بیست سال اخیر ارتباط علمی و فلسفی خود با جهان غرب را همواره حفظ کرده و در سمینارها و کنفرانس‌های بین‌المللی متعدد که به مباحث الهیات تطبیقی و یا گفتگوهای میان ادیان مرتبط است شرکت نموده و در آنها سخنرانی کرده است. مجتهد شبستری در ۵ سال اخیر بنا به دعوت دانشگاه وین (اتریش) و دانشگاه بن (آلمان) نظرات خود در باب نسبت متون دینی اسلام با هرمنوتیک جدید و نسبت اسلام دموکراسی و حقوق بشر را برای دانشجویان رشته‌های اسلام‌شناسی و حقوق آن دانشگاه‌ها به صورت درس گفتارهای فشرده (Vorlesung) تدریس کرده است. از وی مقالات متعددی به زبانهای آلمانی و عربی در مجله‌های تخصصی اروپایی و عربی منتشر شده است. صاحب‌نظران متعددی مقالات او را به آلمانی و انگلیسی و عربی و ترکی ترجمه و منتشر کردند و یا بر افکار او نقد نوشته‌اند بیشتر این مقالات را می‌توان در سایت‌های اینترنتی به دست آورد.

در سال ۱۳۸۵ که موج بازنشسته کردن استادان دگراندیش دانشگاههای ایران راه افتاد با اینکه ۱۹ سال بیشتر از خدمت رسمی مجتهد شبستری در دانشگاه تهران سپری نشده بود و او تنها استاد تمام گروه ادیان وعرفان دانشکدۀ الهیات دانشگاه تهران بود و گروه آموزشی نیاز مبرم به حضور او را اعلام کرده بود وی را مشمول بازنشستگی اجباری سنی کردند. پس از بازنشستگی، دو دانشگاه‌ از آلمان و اتریش جهت تدریس از وی دعوت به عمل آوردند ولی او به علت وضعیت نامساعد مزاجی آن دعوت‌ها را نپذیرفت.

در سال ۱۳۸۶ آخرین نظریات وی در باب هرمنوتیک متون دینی اسلامی (قرآن) به صورت یک مقالۀ مفصل با عنوان «قرائت نبوی از جهان» و یک مصاحبه با عنوان «هرمنوتیک، تفسیر دینی جهان» در شمارۀ ۶ فصلنامۀ مدرسه منتشر شد که مخالفتها و موافقت‌های دامنه‌داری را برانگیخت. در این مقاله و مصاحبه برای اولین بار وی این نظر را را مطرح کرد که قرآن کریم، «کلام نبوی» پیامبر اسلام است و محصول وحی است و نه خود وحی، قرائتی است توحیدی از جهان در پرتو وحی. بحثها و چالشهای انگیخته شده پیرامون این نظریه همچنان ادامه دارد. نظرات مجتهد شبستری در باب این موضوع در مقالات «قرائت نبوی از جهان» شمارۀ ۱ تا ۱۴ در اینترنت منتشر شده و ادامۀ آنها نیز منتشر خواهد شد.

مجتهد شبستری از آغاز تأسیس دائره‌المعارف بزرگ اسلامی عضو شورای علمی این دائره المعارف بوده و مقالات متعددی از وی در این دائره‌المعارف به چاپ رسیده است.

توجه فرمایید

در سال ۱۴۰۱ مجتهد شبستری در مقالات قرائت نبودی از جهان تجدید نظر اساسی نمود و نتیجه را در رساله‌ای با نام مطالعات قرآنی در همین وب‌سایت منتشر کرده است. در همان سال اثر دیگری با نام درس‌گفتارهای فلسفۀ زبان از مجتهد شبستری در این وب‌سایت منتشر شده و در سال ۱۳۹۶ نیز مجموعه‌ای با نام نقد بنیادهای فقه و کلام اثر مجتهد شبستری در همین وب‌سایت نشر یافته است.

Muhammad Mojtahed Shabestari

A Brief Biographical Portrait

 

Mohammad Mojtahed Shabestari, was born in 1936, in Shabestar, a town in the Eastern Azerbaijan province of northwest Iran. Along with his family, he left his hometown in 1941, to move to Tabriz, the capital city of the Eastern Azerbaijan province. In 1951, Shabestari managed to enter the Hawza ‘Ilmiyya of Qumm, which at the time was a renowned traditional school for advanced Islamic studies. After 18 years of studies in different fields such as falsafa (Islamic philosophy), kalām (Islamic theology), fiqh (Islamic jurisprudence), usūl (principles of Islamic jurisprudence) and tafsīr (Muslim exegetical methodology), and passing the most advanced courses, he graduated from the Hawza. In 1969 and at the request of two authoritative Shi’i clergymen as well as Dr. Seyyed Mohamamd Beheshti, he left for Germany and was appointed as the Manager of the Islamic Centre Hamburg (“Islamisches Zentrum Hamburg”), one of the oldest Iranian Shi’ite centres in Europe. This nine-year period of abode in Hamburg, was beneficial in a variety of fronts: there, he was able to learn German fluently and touch on different aspects of modern European culture and thought, including modern philosophy and Christian theology, all serving to form his keen interest in Islamic-Christian dialogue. During his residence in Hamburg, he participated in a number of conferences and seminars, throughout the world, on various fields of philosophy and theology during which he met up with a number of intellectual figures and representative authorities of various religions from around the world and established dialogues with them on the problems concerning the challenges of modern philosophy and science to theology and religious knowledge.

      In 1978 Shabestari returned to Iran when the political upheavals, leading to formation of the 1979 Revolution in Iran, had begun to arise. Having always been concerned about the establishment of democracy in Iran, Shabestari entered the political arena. Just a few months after the Revolution, his politico-cultural articles began to be published in a number of well-respected journals and magazines and his lectures were broadcasted on the national network. Meanwhile, he also commenced publishing his famous semi-monthly journal of theoretical foundations of Islamic thought and culture entitled Andīshah-yi Islāmī (‘Islamic Thought’). However, the publication of this journal came to an end after a few months, when its financial support dried up.  The articles published in this journal were essentially in support of the 1979 Revolution, though at the same time, were also critical to some of dangerous and radical political streams resulting from the preliminary chaos and the ambiguous ambience of post-Revolutionary era. He was also elected as the representative of the people of Eastern Azerbaijan in the first Iranian parliament after the establishment of the Islamic Republic. Having always been a freedom-supporter, he was constantly amongst the liberal members of the parliament who were critical to the extremist political streams, but due to various reasons, he suddenly distanced himself from the politics afterwards. Later Shabestari was invited by the Iranian Ministry of Science to join the Faculty of Theology and Religious Studies at the University of Tehran where for many years, he was a chaired professor and where besides teaching comparative theology and religion, he supervised graduate and doctoral theses of numerous students at the same Faculty.  

      His famous work in Persian entitled Hermeneutics, Scripture and Tradition were essentially based on his lectures for graduate students of the Faculty.  The work was a landmark in the Perso-Islamic literature of theology and religious studies, since had propounded, for the first time, the key definitions for probable modern hermeneutical approaches to the “[Sacred] Scripture” (Kitāb) and the “[Prophetic] Tradition” (Sunna), being the two major columns of Muslim spirituality and religion as well as the two chief sources of Muslim legislation and behaviour, both social and individual. Later, some of his other books and articles including Īmān wa āzādī (‘Faith and Freedom’), Naqdī bar qirā’at-i rasmī az dīn (‘A Critique of the Politico-Authoritative Reading of Religion’), Ta’mmulātī dar qirā’at-i insānī az dīn (‘Reflections on the Humanized Reading of Religion’), which are essentially dealing with the same central theme, drew the attention of various critics, within and abroad.  During this period, Shabestari tried to preserve his connections with the intellectual and religious institutions of the Occidental World and participated in numerous international conferences and seminars on comparative theology and interfaith dialogue. He also accepted the invitation of the University of Bonn (Universität Bonn) and the University of Vienna (Universität Wien) to teach as a visiting professor, and present his ideas and theories on various topics such as modern hermeneutical approaches to the major Islamic scriptures and discourses as well as the status of ‘democracy’ and ‘human rights’ in the very background of legislative foundation of Islam, during a series of lectures delivered at the departments of Islamic Studies and Law. Several of his key articles and lectures have now been translated in Arabic, English, German and Turkish, a number of which can be found on the World Web.

      In 2006, though having been the only chaired professor at the Faculty of Theology and Religious Studies of the University of Tehran, just after 19 years and despite the Faculty’s need, he retired unwillingly under the pretext of being too aged, during the course of forced retirements in the Iranian education system. Later and after this event, he was invited to teach as a professor by some colleges and universities abroad, including two in Germany and Austria, but he rejected the invitations due to his state of health.   

      In 2007, some pieces including recent extensions of his theories on the probable hermeneutical approaches to the Muslim Scripture, were published in the 6th issue of theFaslnāmah-yi Madrasa (‘Madrasa Quarterly’), the most important of which is a rather lengthy essay entitled Qirā’at-i nabawī az jahān (‘Prophetic Reading of the World’), dealing with the Qur’ān as a ‘unitary reading of the world by the Prophet’, i.e. a ‘reading’ essentially established on, and rooted in the divine Revelation (wahy), but not totally equivalent to the Revelation per se (‘by itself’). This recent piece aroused many controversies over the religio-theological acceptability of such theories in the Islamic ambiences. The electronic version of this latter essay can also be found on the official website of ‘The Centre for the Great Islamic Encyclopaedia’ where Shabestari has been a member of the Supreme Council and has chaired the Department of Theology and Sects (Kalām wa Firaq), for many years. Shabestari has also contributed a considerable number of research articles to the Persian edition of The Great Islamic Encyclopaedia (Dā’irat al-ma’ārif-i buzurg-i Islāmī) which is the major publication of the aforementioned research Centre.