ایمان به فهم محمّد (ص)

محمدمجتهد شبستری

می‌پرسند اگر این مدعا  صحیح است که انسان‌ها نمی‌توانند به‌صورت بین‌الاذهانی از متن قرآن به آنچه مراد خداوند نامیده می‌شود دست یابید، چگونه علمای اسلام در طول هزار و چهار صدسال با تفسیر قرآن در مقام بیان مرادهای خداوند از آیات قرآن برآمده‌اند؟
به‌نظر می‌رسد پاسخ این پرسش مهم این است که آن دانشمندان چنین عقیده داشتند که حضرت محمد (ص) نه تنها آیات قرآن را کلام لفظ‌به‌لفظ خداوند معرّفی کرده که به وی نازل می‌شود، بلکه این موضوع مهم را هم بیان و تثبیت نموده که او در تجربۀ وحیانی‌اش این آیات را به همان معانی می‌فهمد که اگر یک انسان عاقل آن‌ها را می‌گفت آن معناها از آن‌ها فهمیده می‌شدند و به‌عبارت دیگر خدا به او می‌فهماند که مرادش آن معناها است. (۱)
بدین‌سان در نظر مفسران قرآن پیامبر دو مدعا داشت و ایمان مفسران به قرآن هم دو بخش داشت؛ ایمان به اینکه قرآن کلام لفظ‌به‌لفظ خداوند است و ایمان به اینکه فهم محمّد (ص) از آیات قرآن صحیح است و باید قرآن را آن‌گونه فهمید که او می‌فهمد. در واقع آن مفسران در مقام تفسیر قرآن دو پیش‌فهم داشتند که هر دوی آن‌ها ایمانی و تعبّدی بود و نه عقلانی. پس آنان هرگز با تأمل عقلانی و فهم بین‌الاذهانی درک نمی‌کردند که معانی مراد خداوند از آیات چیست بلکه تعبداً به پیروی از محمد (ص) پذیرفته بودند که معانی مراد خدا همان‌ها است که اگر یک انسان آن آیات را می‌گفت آن معانی را مراد می‌کرد. بدین ترتیب تمامی آن تفسیر‌ها که معانی مراد خداوند از آیات قرآن را بیان می‌کنند تعبّدی هستند و بهره‌ای از عقلانیّت ندارند.
(۱) اگر بپذیریم که حضرت رسول (ص) آیات قرآن را کلام لفظ‌به‌لفظ خداوند اعلام نموده از پذیرش این موضوع گریز نخواهیم داشت که فهم او از آیات از سنخ فهم بین‌الاذهانی انسان‌ها نبوده چون تجربه‌‌اش از دریافت آیات تجربه‌ای غیرعادی و خارج از قلمرو بین‌الاذهانی بوده است. و به قول ابن‌عربی در تجربۀ او، فهم و اِفهام و مفهوم یک حقیقت بیشتر نبوده است. (نگاه کنید به مقالۀ «معناهای متفاوت سخن وحیانی» در کتاب هرمنوتیک، کتاب و سنت از صاحب این قلم)