یادداشت‌های فلسفی (۱)   

محمد مجتهد شبستری

۱ – معنای بین‌الاذهانی‌بودن زبان در فلسفۀ زبان این است که بنا به تجربۀ ما، اولاً زبان از ساختار ذهنی و فیزیکی انسان یا شبیه آن (هوش مصنوعی) نشأت می‌گیرد و پدید می‌آید. و ثانیاً در قلمرو تلاقی اذهان انسان‌ها وشبیه آن به سبب شباهتی که میان آن‌ها هست به‌گونه‌ای مفهوم می‌شود و تفسیر می‌گردد.

۲ – بعضی از صاحب‌نظران می‌گویند جملات قرآن گرچه از یک ساختار ذهنی انسانی و یا شبیه آن نشأت نگرفته و باواسطه یا بلاواسطه مخلوق خداوند است، در آن هنگام که آن جملات به‌وسیلۀ پیامبر در برابر مخاطبان تلفظ شده، آن‌ها بین‌الاذهانی گشته‌اند و مفهوم و قابل‌تفسیر شده‌اند.

۳ – در این سخن که نقل شد معنای بین‌الاذهانی‌بودن تحریف گردیده؛ زیرا بخش اول معنای این اصطلاح که نشأت‌گرفتگی و پدیدآمدگی زبان از ساختار ذهنی و فیزیکی انسان یا شبیه انسان است نادیده گرفته شده است.

۴- نتیجه این است که اگر معتقد باشیم جملات قرآن مخلوق خداوند است، در این‌صورت آن‌ها بین‌الاذهانی نیستند و مخاطبان نمی‌توانند از آن‌ها به مراد خداوند دست پیدا کنند.